حجاب و عفاف و تهاجم فرهنگي
حجاب به معناي پوشاندن بدن از نامحرمان، امري فطري است كه براي حيات اجتماعي انسان ضرورت دارد. برهنگي و بي حجابي و حتي بدحجابي از جمله تنشهاي فرهنگي، اجتماعي است كه جوامع را در آستانه فروپاشي قرار داده و نمونه بارز آن را مي توان در غرب بي بند و بار كنوني جستجو كرد.
معمولا حجاب را يكي از احكام برجسته اسلامي مي دانند كه البته در قرآن كريم رباني نيز به صراحت در سوره احزاب و نور از آن ياد شده است و براين اساس در تمامي تبليغات و تهاجمات فرهنگي رواني غرب، حجاب را با پوشش اسلامي و حتي چادر برابر مي دانند.
با توجه به فطري بودن مقوله حجاب، تمامي اديان آسماني، جامعه را به سوي آن فراخوانده و حتي در قوميت ها و ملل گوناگون با ريشه تاريخي كهن نظير ايران بعنوان يك فرهنگ نهادينه شده است!
در ايران باستان، چادر قبل از حضور دين مبين اسلام بعنوان مقوله اي «ملي» مطرح بوده است تا بدانجا كه برخي محققان و انديشمندان، پوشش اسلامي را نتيجه تعامل فرهنگي بين اعراب و ايرانيان دانسته اند! اما صحيح آن است كه مباني فقهي و احكام اسلامي از آنجا كه برپايه فطرت و ارزش هاي والاي بشري بنا نهاده شده است با مهر تاييد زدن بر حجاب ايراني موجب تقويت و اعتلاي فرهنگ حجاب كه اكنون مترادف با پوشش اسلامي است، شده است.
چادر نيز تنها يكي از مصاديق بارز و نمونه حجاب مي باشد. متاسفانه ملاحظه مي شود كه جامعه غرب با مساوي جلوه دادن حجاب و چادر و با استناد به مواد ابلاغيه حقوق بشر، اصل فلسفه حجاب را زير سؤال مي برد. غرب به جهت تضعيف باورها و ارزشهاي ديني و ملي ما، حجاب را مانعي براي آزاديهاي زنان در امور اجتماعي و اقتصادي و... مي داند و با ناديده گرفتن عزت و كرامت بانوان و فطري بودن اصل حجاب به دنبال القاء نظريات خود مبني بر تبعيض آميز بودن اين حكم اسلامي، ايراني دارد تا از اين رهگذر در راستاي تاكتيكهاي تهاجم فرهنگي (بي هويت نمودن نسل جوان، تضعيف و تخريب باورهاي ديني و ملي، شكست انقلاب اسلامي ايران و...) اندلسي ديگر را بوجود آورد
حجاب به معناي پوشاندن بدن از نامحرمان، امري فطري است كه براي حيات اجتماعي انسان ضرورت دارد. برهنگي و بي حجابي و حتي بدحجابي از جمله تنشهاي فرهنگي، اجتماعي است كه جوامع را در آستانه فروپاشي قرار داده و نمونه بارز آن را مي توان در غرب بي بند و بار كنوني جستجو كرد.
معمولا حجاب را يكي از احكام برجسته اسلامي مي دانند كه البته در قرآن كريم رباني نيز به صراحت در سوره احزاب و نور از آن ياد شده است و براين اساس در تمامي تبليغات و تهاجمات فرهنگي رواني غرب، حجاب را با پوشش اسلامي و حتي چادر برابر مي دانند.
با توجه به فطري بودن مقوله حجاب، تمامي اديان آسماني، جامعه را به سوي آن فراخوانده و حتي در قوميت ها و ملل گوناگون با ريشه تاريخي كهن نظير ايران بعنوان يك فرهنگ نهادينه شده است!
در ايران باستان، چادر قبل از حضور دين مبين اسلام بعنوان مقوله اي «ملي» مطرح بوده است تا بدانجا كه برخي محققان و انديشمندان، پوشش اسلامي را نتيجه تعامل فرهنگي بين اعراب و ايرانيان دانسته اند! اما صحيح آن است كه مباني فقهي و احكام اسلامي از آنجا كه برپايه فطرت و ارزش هاي والاي بشري بنا نهاده شده است با مهر تاييد زدن بر حجاب ايراني موجب تقويت و اعتلاي فرهنگ حجاب كه اكنون مترادف با پوشش اسلامي است، شده است.
چادر نيز تنها يكي از مصاديق بارز و نمونه حجاب مي باشد. متاسفانه ملاحظه مي شود كه جامعه غرب با مساوي جلوه دادن حجاب و چادر و با استناد به مواد ابلاغيه حقوق بشر، اصل فلسفه حجاب را زير سؤال مي برد. غرب به جهت تضعيف باورها و ارزشهاي ديني و ملي ما، حجاب را مانعي براي آزاديهاي زنان در امور اجتماعي و اقتصادي و... مي داند و با ناديده گرفتن عزت و كرامت بانوان و فطري بودن اصل حجاب به دنبال القاء نظريات خود مبني بر تبعيض آميز بودن اين حكم اسلامي، ايراني دارد تا از اين رهگذر در راستاي تاكتيكهاي تهاجم فرهنگي (بي هويت نمودن نسل جوان، تضعيف و تخريب باورهاي ديني و ملي، شكست انقلاب اسلامي ايران و...) اندلسي ديگر را بوجود آورد