مبانی نظری سیاست فرهنگی، برنامه ریزی فرهنگی، دیپلماسی فرهنگی
دارای 66 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد.
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع :انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل:WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
-سياست فرهنگي و مشخصه های آن
سياست فرهنگي به معناي ارزشها و اصول هدايت كننده امور فرهنگي است. با نگاهي ديگر نيز مي توان گفت كه سياست فرهنگي مجموعه اي از تدابير براي تعيين وظايف دولت و سازمانهاي غير دولتي، در زمينه فرهنگ براي رسيدن به اهداف مورد نظر است. در اصول سياست فرهنگي جمهوري اسلامي ايران سياست فرهنگي اينگونه تعريف شده است: سياست فرهنگي درحقيقت همان توافق رسمي واتفاق نظر مسئولان ومتصديان امور درتشخيص ،تدوين وتعيين مهمترين اصول واولويتهاي لازم الرعايه درحركت فرهنگي است . سياست فرهنگي رامي توان اصول راهنماي كارگزاران فرهنگي ومجموعه علائم ونشانه هايي دانست كه مسيرحركت رانشان مي دهد به عبارت ديگر نوعي دستورالعمل فرهنگي است كه روشنگر حركت است. سیاست فرهنگی به معنای عام و عرفی آن مجموعه اي ازاهداف ،مباني .اصول ، اولويتها وخط مشي اجراي را شامل مي شود، هرچند به معناي خاص فقط قسمت اخير رابه ذهن متبادر مي سازد. به هر حال سياستهاي فرهنگي و سياستگذاري فرهنگي در جوامعي مانند ايران كه به دنبال ايده و آرماني ويژه هستند و حفظ فرهنگ مورد تاييد حكومت بسيار مهم تلقي مي شود، از اهميت وي ژه اي برخورداراست.سياست هاي فرهنگي غالبا دو نوع هستند سياستهاي تشويقي و سياستهاي كنترلي. سياستهاي تشويقي براي رسيدن به اهداف خود از ابزار تشويق و اقناع استفاده مي كننداين نوع از سياست فرهنگي غالبا به منظور توسعه فرهنگي اتخاذ مي شود. سياست هاي توسعه اي به صورت عريان و واضح تبيين مي شود .سازمان يونسكو به عنوان سازماني كه هدف آن توسعه فرهنگي است اهداف توسعه فرهنگي را اينگونه معرفي مي كند.
- اتخاذ آن دسته از سياستها، برنامه ها و استراتژيهاي توسعه كه جنبه هاي فرهنگي و هدف هاي فرهنگي و نياز به آموزش نيروي انساني را مد نظر قرار دهد و دولت مردان و مردم عادي را به اهميت نقش فرهنگ واقف سازد.
- ايجاد تسهيلات براي شكوفا شدن استعدادهاي بيشترين تعداد ممكن از مردم، حفظ ارزشهاي معنوي، اجتماعي و انساني كه زندگي جوامع مختلف مبتني بر آنهاست و تشويق مشاركت همه مردم درزندگي فرهنگي (کاوند و کاوند، 1387)).
................
- سیاست گذاری فرهنگی و مشخصه های آن
سياست هاي فرهنگي هر چند اغلب توسط دولت ها و از پاي تختهسياههاي مدارس تا درون ساختمان هاي مجالس قانونگذاري وقوه مجريه تعيين ميشود اما تعداد بسيار زيادي ازموسسههاي ديگر در بخش خصوصي همچون شركت ها و سازمان هاياجتماعي نيز در اين امر دخيل هستند . سياست هاي فرهنگياصول راهنما براي كساني كه تصميمات و اقدامات آنها برزندگي فرهنگي تاثيرگذاراست، فراهم ميكند.
....................
- سياستهاي فرهنگي جهان سوم
راجع به سیاست های فرهنگی جهان سوم می توان گفت که كشورهاي جهان سوم در برابر چالشها وفرصتهاي فزاينده جهاني شدن می بایست، سياستهاي فرهنگي را اتخاذ كنند كه از اين فرصتها حد اکثراستفاده را بکندودرمقابل آن از تهديد هاي كه فراروي اين كشورها گشوده مي شود كمتر آسيب بيند ولي نكته اساسي اين كه كشورهاي جهان سوم با توجه بوضعيت خاص که دارند؛ نتوانسته اند سياست فرهنگي خاصي را در قبال جهاني شدن اتخاذ كنند. چون در اين كشورها هیچ گونه توافقي برارزشهاي فرهنگي وجود ندارد ولذا نمی توان انتظارداشت که این این کشورها یک سیاست فرهنگی مسجم وهم سویی را دربرابرامواج جهانی شدن اتخاذ نمایند اما در سطح ملي اين كشورها ميتوان گفت كه هریک از اين كشورها با توجه به نياز هاوالویت های فرهنگي خود سياستهاي فرهنگی خاصی را می توانند درپیش گیرند امادرکل ما می توانیم این کشورهای به................
- تاثير حقوق فرهنگي
حقوق فرهنگي" از پايههاي اساسي سياست فرهنگي است. درسال 1948 بلافاصله پس از تاسيس سازمان ملل متحد، اعضاي اين سازمان "اعلاميه جهاني حقوق بشر" را تصويب كردند كهاعلام ميكرد: "هر فرد از حق مشاركت آزادانه در زندگيفرهنگي جامعه برخوردار است." "رنه ماهيو"، دبير كل پيشين يونسكو در سال1970 در كنفرانس بينالمللي يونسكو درباره جوانب نهادي، اداري و مالي سياست فرهنگي بر اين حق تاكيد كرد و گفت: معلوم نيست كه اهميت كامل اين متن كه حق فرهنگي را به عنوان يك حق جديد بشر اعلام ميكند كاملا در زمان ما درك شده است يا نه . اگر هركس، به عنوان يك بخش اساسي از شان انساني خود، حق مشاركت در ميراث فرهنگي و فعاليت هاي فرهنگياجتماع را داراست، پس مسئولان جامعه وظيفه دارند تا حديكه امكانات آنها اجازه ميدهد وسايل چنين مشاركتي رابراي او فراهم سازند. همچنين هر فرد داراي حقوق فرهنگياست همان طوري كه او داراي حق آموزش و حق كاركردن است .اين بنيان و اولين هدف سياست فرهنگي است.
درك وظيفه فراهم نمودن وسايل مشاركت فرهنگي طي دهههاي اخير باعث شده تا مقامات دولتي در سراسر جهان بر سرعت اقدامات خود براي تضمين مشاركت عموم مردم در توسعه فرهنگي بيفزاید (Jong,1998).
..................
- ريشههاي تاريخي سياست فرهنگي
نظريات شكل دهنده سياست فرهنگي از منابع متعددي همچونرويههاي سنتي در جوامع مختلف، ديدگاههاي فلاسفه و نظريهپردازان، تجربههاي تاريخي و انديشههاي يوتوپيايي نشات گرفته است.
..............
- شيوههاي تقويت دمكراسي فرهنگي
روح بخشيدن به اجتماع و سرزنده نگه داشتن آن مهمترين شيوه در نظر گرفته شده شناسايي و تاييد اهداف دمكراسي فرهنگي است. در بسياري از جوامع در قالب طرح هاي روح بخشسعي برآن است تا يك هنرمند.......................
- شرايط دمكراسي فرهنگي
موانع زيادي برسر راه عملي شدن اهداف دمكراسي فرهنگيوجود دارد . مهمترين امر براي طرفداران دمكراسي فرهنگيحفظ يك تصوير بزرگ در ذهن است .كارلوس فوئنتس،عصر ما را به عنوان عصر" فرهنگ ها به عنوان بازيگران عمده تاريخ" تعريف كرده است.
..................
- ابزارهای فرهنگی
ابزار فرهنگی برای اجرای این کارها بسیار زیادند، آموزش و پرورش، ارشاد، تربیت، دانش فلسفی، اجتماعی و انسانی، مذهب، هنر تجسمی، نشر کتاب، کارهای مربوط به کتابخانه و موزه، ایدئولوژی و تبلیغات، موازین و..................
- اصول تعیین ارزشها واهداف سیاست فرهنگی
مهمترین اصول تعیین ارزش ها و اهداف سیاست فرهنگی عبارت است از درک تضاد فرهنگی، اهمیت و................
- الزامات سیاست فرهنگی
در همین راستا سیاست فرهنگی باید:
- بخش لاینفک تمام جهتگیریهای سیاست دولت و منعکس کننده ارزشهای معنوی و جنبهها و شاخصهای اخلاقی آن باشد.
.....................
- برنامهريزي فرهنگي
مكانهاي فعاليتهاي فرهنگي دسته جمعي، آثار مهم و پايدار زيباييشناختي، اجتماعي، اقتصادي و نمادين بر شكل و كاركرد شهرهاي بزرگ و كوچك دارند. هنرها، بويژه وقتي متمركز و يكپارچه اداره ميشدهاند، نقشي محوري در حيات جامعههاي گوناگون در دورههاي مختلف (كلاسيك، رنسانس، صنعتي و پساصنعتي) و در..................
- سیاست فرهنگی: ضرورت توسعه پویا و همه جانبه
مرور بر آنچه درباره فرهنگ گفته شده است، نشان می دهد که درک واحدی از این مفهوم وجود ندارد. دست اندرکاران علوم اجتماعی با تاکید بر تعاریف متعدد، بر سردرگمی ها در این عرصه افزوده اند و دست یابی به تعریفی واحد را مشکل کردهاند، تا جایی که اغلب افراد صلاح را در این می بینند که بدون اینکه به تعریف فرهنگ بپردازند، درباره آسیب ها، معایب، و وجوه گوناگون فرهنگ صحبت کنند.
..................
- روش مطالعه سياست فرهنگي كشورها
مطالعه سياست فرهنگي يك كشور به معني مشخص نمودن اهداف تعيين شده توسط مسئولين ، طرحهاي به اجرادرآمده ، ميزان موفقيت دربكارگيري آنان و ميزان تغييراتي كه در اثر پروژههاي آن بوجود آمده ،ميباشد .
بررسي نظري سياست فرهنگي دردو مرحله پياپي و مكمل همديگر بعمل ميآيد :در مرحله نخست تحليل عواملي كه در شكلگيري سياست مانند اهداف ،ابزارو منابع بكار رفته ونوع اقداماتي كه مورد استفاده قرارگرفته مورد نظر خواهد بودو سپس ارزيابي نتايج واقعي حاصله. ضمن آنكه بين تغييرات بدست آمده ناشي از سياستهاي فرهنگي و تغييرات متاثر از ساير عوامل، فرق اساسي قائل خواهيم شد.
..............
- طبقه بندي تعاريف فرهنگ
بطور کلي ميتوان ديدگاهاي مختلف درباره فرهنگ را به 5 ديدگاه تقسيم کرد .
1_ ديدگاه مارکسيستي يا ديدگاه تضادگرايان :
اين ديدگاه ، فرهنگ را روبناي ميداند که بر اساس اقتصاد بنا شده و روابط اقتصادي، تعيين کننده نوع فرهنگ ميباشد. پس براي برنامهريزي فرهنگي بايستي رويکردي به برنامهريزي اقتصادي داشت و کاري به روبنا يعني خود فرهنگ نداشته باشيم. اين ديدگاه از رنگ و بوي انساني تهي ميباشد و سبب ميشود که براي فرهنگ برنامهريزي مکانکي انجام گيرد. تجسم وجودي اين چنين برنامهريزي در شوروي سابق تحقق يافت و سبب شد که انحطاط فرهنگي و عدم تراکم فکري و فرهنگي درسطح خود فرهنگ بوجود آيد .
...................
- جايگاه دولت در برنامهريزي فرهنگي و دامنة تأثيرگذاري آن
جايگاه دولت در نظامهاي اجتماعي و محدودة تصرفات و دخالتهاي منطقي آن در كليه حوزههاي سياسي، فرهنگي و اقتصادي جامعه ازجمله مباحثي است كه افكار و اذهان انديشمندان و تئوريپردازان علوم سياسي و اجتماعي را به خود جلب كرده و تاكنون نظرات گوناگون را پيرامون آن مطرح كردهاند. اما آنچه كه ما را بر آن ميدارد به بررسي اين موضوع بپردازيم، ضرورت هماهنگي و همسويي هرچه بيشتر صاحبنظران و كارشناسان و دولت بعنوان كانون اصلي برنامهريزي فرهنگي كشور است. جامعة اسلامي ما بعد از طي دو دهه پرفراز و نشيب محتاج يك تصحيح فرهنگي در ساختارهاي كلان فرهنگ ميباشد. «جامعه رشيد جامعهاي است كه بتواند نيازهاي فرهنگي خويش را در رهگذر حيات و حركت اجتماعي بازشناخته، از تظاهرات وتمايلات كاذب و گذرا تفكيك كند و قدرت پاسخگويي به اين نيازها و بهرهگيري از آنها را در جهت رشد و كمال معنوي و مادي دارا باشد. شرط لازم براي تحقق چنين مطلبي آن است كه در هر كشور زمامداران اصولگرا و واقعگرا بتوانند به منظور همراهي با جريان عظيم و عميق و اصيل فرهنگ در جامعه حداكثر بهرهگيري از درياي لايزال اراده و ايمان معنوي و الهي مردم به طور هماهنگ و همسو سياستگذاري و برنامهريزي كرده، اهم محورهاي لازم براي اين حركت را تشخيص داده و تعيين كنند
..............
-نظريه عدم دخالت دولت در برنامهريزي فرهنگي
انديشة عدم دخالت دولت در تنظيم امور اجتماعي از جمله فرهنگ داراي يك پيشينه تاريخي است كه ريشه در فلسفه حاكميت مادهگرايي و نظام سرمايهداري دارد. البته نظريه عدم دخالت دولت در حوزه «اقتصاد در دهه هشتاد با نام خصوصيسازي يعني واگذاري امور از نهاد دولت به مردم، در برخي از كشورها به وقوع پيوست و واحدهاي بزرگ و متوسطي كه در اختيار دولتها بود، با انگيزه افزايش كارآيي اقتصادي و با برنامههايي خاص............
-اصالت سرمايه قانون حاكم بر جريان فرهنگ
بنابراين، پيدايش نظريه عدم دخالت دولت در امور مختلف از جمله فرهنگ ريشه در بنيانهاي نگرش سرمايهداري غرب دارد، و اما عمدهترين دليل عدم دخالت دولت را در برنامهريزي فرهنگي در راستاي پاسداري از اصل دموكراسي و آزادي فكر و عقيده مطرح ميسازند. لذا دخالت دولت را در امور فرهنگي به هر ميزان كه محدود و ناچيز باشد مضر به آزادي تفكر و بيان انسانها دانسته و بعنوان مانعي جدي در مقابل آزادانديشي قلمداد ميگردد.
...............
- دامنه تأثيرگذاري قطبهاي اقتصادي بر برنامهريزي فرهنگي
بنابراين، دامنه تأثيرگذاري قطبهاي اقتصادي بر برنامهريزي فرهنگي تا زيربناييترين سطوح توليد فرهنگي بر پايه توسعه تكنولوژي صورت ميگيرد و به عبارتي، توسعه تكنولوژي حاكم بر سفارشات توليدات فرهنگي است، يعني صاحبان سرمايه هستند كه جهتگيري سفارشات فرهنگي جامعه را تعيين ميكنند و اصناف مختلف در راستاي تأمين آن سفارشات اقدام مينمايند و مردم نيز تنها در بعد مصرف آن آزادند. البته قدرت مصرف نيز متناسب با كيفيت نظام توزيع ثروت جامعه انجام ميپذيرد.
.............
ديپلماسي فرهنگي
به طور معمول در زمان جنگ يا هنگامي كه ملتها درگير تقابلهاي قدرت هستند، شاهد نگاه تحقير آميز سياسي به فرهنگ و ديپلماسي فرهنگي هستيم. ماموران فرهنگي در بخشهاي مربوط به امور خارجي و يا وابستگان فرهنگي در سفارتخانه ها از محبوبيت كمتري برخورداند. بودجه هاي روابط فرهنگي در رقابت با هزينه هاي مربوط به كوششهاي ديپلماتيك يا استراتژي اولين ضربه ها را دريافت مي كنند و يك مذاكره كننده سرسخت سياسي و يا متخصص مصمم امورنظامي، ديپلماسي فرهنگي را دوره مداومي از كنسرتهاي موسيقي و جلسات چاي بعد از ظهر مي داند كه ارتباط چنداني به عصاره روابط بين المللي ندارد.
................
ابزارها و روشهاي ديپلماسي فرهنگي
جستجو براي يافتن ابزار و روشهاي اعمال ديپلماسي فرهنگي، ما را به فرهنگ و سنن ملتها باز مي گرداند. زير بناهاي نهادهاي سياست فرهنگي، مفاهيم و تعهداتي است كه ملتها براي خويستن در مقابل جهان قابل شده اند.
................
شاخص های انتخاب مدیران فرهنگی در ایران
الف) شاخص های عمومی:
1.آگاه به امور فرهنگی
...............................
دارای 66 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد.
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع :انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل:WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
-سياست فرهنگي و مشخصه های آن
سياست فرهنگي به معناي ارزشها و اصول هدايت كننده امور فرهنگي است. با نگاهي ديگر نيز مي توان گفت كه سياست فرهنگي مجموعه اي از تدابير براي تعيين وظايف دولت و سازمانهاي غير دولتي، در زمينه فرهنگ براي رسيدن به اهداف مورد نظر است. در اصول سياست فرهنگي جمهوري اسلامي ايران سياست فرهنگي اينگونه تعريف شده است: سياست فرهنگي درحقيقت همان توافق رسمي واتفاق نظر مسئولان ومتصديان امور درتشخيص ،تدوين وتعيين مهمترين اصول واولويتهاي لازم الرعايه درحركت فرهنگي است . سياست فرهنگي رامي توان اصول راهنماي كارگزاران فرهنگي ومجموعه علائم ونشانه هايي دانست كه مسيرحركت رانشان مي دهد به عبارت ديگر نوعي دستورالعمل فرهنگي است كه روشنگر حركت است. سیاست فرهنگی به معنای عام و عرفی آن مجموعه اي ازاهداف ،مباني .اصول ، اولويتها وخط مشي اجراي را شامل مي شود، هرچند به معناي خاص فقط قسمت اخير رابه ذهن متبادر مي سازد. به هر حال سياستهاي فرهنگي و سياستگذاري فرهنگي در جوامعي مانند ايران كه به دنبال ايده و آرماني ويژه هستند و حفظ فرهنگ مورد تاييد حكومت بسيار مهم تلقي مي شود، از اهميت وي ژه اي برخورداراست.سياست هاي فرهنگي غالبا دو نوع هستند سياستهاي تشويقي و سياستهاي كنترلي. سياستهاي تشويقي براي رسيدن به اهداف خود از ابزار تشويق و اقناع استفاده مي كننداين نوع از سياست فرهنگي غالبا به منظور توسعه فرهنگي اتخاذ مي شود. سياست هاي توسعه اي به صورت عريان و واضح تبيين مي شود .سازمان يونسكو به عنوان سازماني كه هدف آن توسعه فرهنگي است اهداف توسعه فرهنگي را اينگونه معرفي مي كند.
- اتخاذ آن دسته از سياستها، برنامه ها و استراتژيهاي توسعه كه جنبه هاي فرهنگي و هدف هاي فرهنگي و نياز به آموزش نيروي انساني را مد نظر قرار دهد و دولت مردان و مردم عادي را به اهميت نقش فرهنگ واقف سازد.
- ايجاد تسهيلات براي شكوفا شدن استعدادهاي بيشترين تعداد ممكن از مردم، حفظ ارزشهاي معنوي، اجتماعي و انساني كه زندگي جوامع مختلف مبتني بر آنهاست و تشويق مشاركت همه مردم درزندگي فرهنگي (کاوند و کاوند، 1387)).
................
- سیاست گذاری فرهنگی و مشخصه های آن
سياست هاي فرهنگي هر چند اغلب توسط دولت ها و از پاي تختهسياههاي مدارس تا درون ساختمان هاي مجالس قانونگذاري وقوه مجريه تعيين ميشود اما تعداد بسيار زيادي ازموسسههاي ديگر در بخش خصوصي همچون شركت ها و سازمان هاياجتماعي نيز در اين امر دخيل هستند . سياست هاي فرهنگياصول راهنما براي كساني كه تصميمات و اقدامات آنها برزندگي فرهنگي تاثيرگذاراست، فراهم ميكند.
....................
- سياستهاي فرهنگي جهان سوم
راجع به سیاست های فرهنگی جهان سوم می توان گفت که كشورهاي جهان سوم در برابر چالشها وفرصتهاي فزاينده جهاني شدن می بایست، سياستهاي فرهنگي را اتخاذ كنند كه از اين فرصتها حد اکثراستفاده را بکندودرمقابل آن از تهديد هاي كه فراروي اين كشورها گشوده مي شود كمتر آسيب بيند ولي نكته اساسي اين كه كشورهاي جهان سوم با توجه بوضعيت خاص که دارند؛ نتوانسته اند سياست فرهنگي خاصي را در قبال جهاني شدن اتخاذ كنند. چون در اين كشورها هیچ گونه توافقي برارزشهاي فرهنگي وجود ندارد ولذا نمی توان انتظارداشت که این این کشورها یک سیاست فرهنگی مسجم وهم سویی را دربرابرامواج جهانی شدن اتخاذ نمایند اما در سطح ملي اين كشورها ميتوان گفت كه هریک از اين كشورها با توجه به نياز هاوالویت های فرهنگي خود سياستهاي فرهنگی خاصی را می توانند درپیش گیرند امادرکل ما می توانیم این کشورهای به................
- تاثير حقوق فرهنگي
حقوق فرهنگي" از پايههاي اساسي سياست فرهنگي است. درسال 1948 بلافاصله پس از تاسيس سازمان ملل متحد، اعضاي اين سازمان "اعلاميه جهاني حقوق بشر" را تصويب كردند كهاعلام ميكرد: "هر فرد از حق مشاركت آزادانه در زندگيفرهنگي جامعه برخوردار است." "رنه ماهيو"، دبير كل پيشين يونسكو در سال1970 در كنفرانس بينالمللي يونسكو درباره جوانب نهادي، اداري و مالي سياست فرهنگي بر اين حق تاكيد كرد و گفت: معلوم نيست كه اهميت كامل اين متن كه حق فرهنگي را به عنوان يك حق جديد بشر اعلام ميكند كاملا در زمان ما درك شده است يا نه . اگر هركس، به عنوان يك بخش اساسي از شان انساني خود، حق مشاركت در ميراث فرهنگي و فعاليت هاي فرهنگياجتماع را داراست، پس مسئولان جامعه وظيفه دارند تا حديكه امكانات آنها اجازه ميدهد وسايل چنين مشاركتي رابراي او فراهم سازند. همچنين هر فرد داراي حقوق فرهنگياست همان طوري كه او داراي حق آموزش و حق كاركردن است .اين بنيان و اولين هدف سياست فرهنگي است.
درك وظيفه فراهم نمودن وسايل مشاركت فرهنگي طي دهههاي اخير باعث شده تا مقامات دولتي در سراسر جهان بر سرعت اقدامات خود براي تضمين مشاركت عموم مردم در توسعه فرهنگي بيفزاید (Jong,1998).
..................
- ريشههاي تاريخي سياست فرهنگي
نظريات شكل دهنده سياست فرهنگي از منابع متعددي همچونرويههاي سنتي در جوامع مختلف، ديدگاههاي فلاسفه و نظريهپردازان، تجربههاي تاريخي و انديشههاي يوتوپيايي نشات گرفته است.
..............
- شيوههاي تقويت دمكراسي فرهنگي
روح بخشيدن به اجتماع و سرزنده نگه داشتن آن مهمترين شيوه در نظر گرفته شده شناسايي و تاييد اهداف دمكراسي فرهنگي است. در بسياري از جوامع در قالب طرح هاي روح بخشسعي برآن است تا يك هنرمند.......................
- شرايط دمكراسي فرهنگي
موانع زيادي برسر راه عملي شدن اهداف دمكراسي فرهنگيوجود دارد . مهمترين امر براي طرفداران دمكراسي فرهنگيحفظ يك تصوير بزرگ در ذهن است .كارلوس فوئنتس،عصر ما را به عنوان عصر" فرهنگ ها به عنوان بازيگران عمده تاريخ" تعريف كرده است.
..................
- ابزارهای فرهنگی
ابزار فرهنگی برای اجرای این کارها بسیار زیادند، آموزش و پرورش، ارشاد، تربیت، دانش فلسفی، اجتماعی و انسانی، مذهب، هنر تجسمی، نشر کتاب، کارهای مربوط به کتابخانه و موزه، ایدئولوژی و تبلیغات، موازین و..................
- اصول تعیین ارزشها واهداف سیاست فرهنگی
مهمترین اصول تعیین ارزش ها و اهداف سیاست فرهنگی عبارت است از درک تضاد فرهنگی، اهمیت و................
- الزامات سیاست فرهنگی
در همین راستا سیاست فرهنگی باید:
- بخش لاینفک تمام جهتگیریهای سیاست دولت و منعکس کننده ارزشهای معنوی و جنبهها و شاخصهای اخلاقی آن باشد.
.....................
- برنامهريزي فرهنگي
مكانهاي فعاليتهاي فرهنگي دسته جمعي، آثار مهم و پايدار زيباييشناختي، اجتماعي، اقتصادي و نمادين بر شكل و كاركرد شهرهاي بزرگ و كوچك دارند. هنرها، بويژه وقتي متمركز و يكپارچه اداره ميشدهاند، نقشي محوري در حيات جامعههاي گوناگون در دورههاي مختلف (كلاسيك، رنسانس، صنعتي و پساصنعتي) و در..................
- سیاست فرهنگی: ضرورت توسعه پویا و همه جانبه
مرور بر آنچه درباره فرهنگ گفته شده است، نشان می دهد که درک واحدی از این مفهوم وجود ندارد. دست اندرکاران علوم اجتماعی با تاکید بر تعاریف متعدد، بر سردرگمی ها در این عرصه افزوده اند و دست یابی به تعریفی واحد را مشکل کردهاند، تا جایی که اغلب افراد صلاح را در این می بینند که بدون اینکه به تعریف فرهنگ بپردازند، درباره آسیب ها، معایب، و وجوه گوناگون فرهنگ صحبت کنند.
..................
- روش مطالعه سياست فرهنگي كشورها
مطالعه سياست فرهنگي يك كشور به معني مشخص نمودن اهداف تعيين شده توسط مسئولين ، طرحهاي به اجرادرآمده ، ميزان موفقيت دربكارگيري آنان و ميزان تغييراتي كه در اثر پروژههاي آن بوجود آمده ،ميباشد .
بررسي نظري سياست فرهنگي دردو مرحله پياپي و مكمل همديگر بعمل ميآيد :در مرحله نخست تحليل عواملي كه در شكلگيري سياست مانند اهداف ،ابزارو منابع بكار رفته ونوع اقداماتي كه مورد استفاده قرارگرفته مورد نظر خواهد بودو سپس ارزيابي نتايج واقعي حاصله. ضمن آنكه بين تغييرات بدست آمده ناشي از سياستهاي فرهنگي و تغييرات متاثر از ساير عوامل، فرق اساسي قائل خواهيم شد.
..............
- طبقه بندي تعاريف فرهنگ
بطور کلي ميتوان ديدگاهاي مختلف درباره فرهنگ را به 5 ديدگاه تقسيم کرد .
1_ ديدگاه مارکسيستي يا ديدگاه تضادگرايان :
اين ديدگاه ، فرهنگ را روبناي ميداند که بر اساس اقتصاد بنا شده و روابط اقتصادي، تعيين کننده نوع فرهنگ ميباشد. پس براي برنامهريزي فرهنگي بايستي رويکردي به برنامهريزي اقتصادي داشت و کاري به روبنا يعني خود فرهنگ نداشته باشيم. اين ديدگاه از رنگ و بوي انساني تهي ميباشد و سبب ميشود که براي فرهنگ برنامهريزي مکانکي انجام گيرد. تجسم وجودي اين چنين برنامهريزي در شوروي سابق تحقق يافت و سبب شد که انحطاط فرهنگي و عدم تراکم فکري و فرهنگي درسطح خود فرهنگ بوجود آيد .
...................
- جايگاه دولت در برنامهريزي فرهنگي و دامنة تأثيرگذاري آن
جايگاه دولت در نظامهاي اجتماعي و محدودة تصرفات و دخالتهاي منطقي آن در كليه حوزههاي سياسي، فرهنگي و اقتصادي جامعه ازجمله مباحثي است كه افكار و اذهان انديشمندان و تئوريپردازان علوم سياسي و اجتماعي را به خود جلب كرده و تاكنون نظرات گوناگون را پيرامون آن مطرح كردهاند. اما آنچه كه ما را بر آن ميدارد به بررسي اين موضوع بپردازيم، ضرورت هماهنگي و همسويي هرچه بيشتر صاحبنظران و كارشناسان و دولت بعنوان كانون اصلي برنامهريزي فرهنگي كشور است. جامعة اسلامي ما بعد از طي دو دهه پرفراز و نشيب محتاج يك تصحيح فرهنگي در ساختارهاي كلان فرهنگ ميباشد. «جامعه رشيد جامعهاي است كه بتواند نيازهاي فرهنگي خويش را در رهگذر حيات و حركت اجتماعي بازشناخته، از تظاهرات وتمايلات كاذب و گذرا تفكيك كند و قدرت پاسخگويي به اين نيازها و بهرهگيري از آنها را در جهت رشد و كمال معنوي و مادي دارا باشد. شرط لازم براي تحقق چنين مطلبي آن است كه در هر كشور زمامداران اصولگرا و واقعگرا بتوانند به منظور همراهي با جريان عظيم و عميق و اصيل فرهنگ در جامعه حداكثر بهرهگيري از درياي لايزال اراده و ايمان معنوي و الهي مردم به طور هماهنگ و همسو سياستگذاري و برنامهريزي كرده، اهم محورهاي لازم براي اين حركت را تشخيص داده و تعيين كنند
..............
-نظريه عدم دخالت دولت در برنامهريزي فرهنگي
انديشة عدم دخالت دولت در تنظيم امور اجتماعي از جمله فرهنگ داراي يك پيشينه تاريخي است كه ريشه در فلسفه حاكميت مادهگرايي و نظام سرمايهداري دارد. البته نظريه عدم دخالت دولت در حوزه «اقتصاد در دهه هشتاد با نام خصوصيسازي يعني واگذاري امور از نهاد دولت به مردم، در برخي از كشورها به وقوع پيوست و واحدهاي بزرگ و متوسطي كه در اختيار دولتها بود، با انگيزه افزايش كارآيي اقتصادي و با برنامههايي خاص............
-اصالت سرمايه قانون حاكم بر جريان فرهنگ
بنابراين، پيدايش نظريه عدم دخالت دولت در امور مختلف از جمله فرهنگ ريشه در بنيانهاي نگرش سرمايهداري غرب دارد، و اما عمدهترين دليل عدم دخالت دولت را در برنامهريزي فرهنگي در راستاي پاسداري از اصل دموكراسي و آزادي فكر و عقيده مطرح ميسازند. لذا دخالت دولت را در امور فرهنگي به هر ميزان كه محدود و ناچيز باشد مضر به آزادي تفكر و بيان انسانها دانسته و بعنوان مانعي جدي در مقابل آزادانديشي قلمداد ميگردد.
...............
- دامنه تأثيرگذاري قطبهاي اقتصادي بر برنامهريزي فرهنگي
بنابراين، دامنه تأثيرگذاري قطبهاي اقتصادي بر برنامهريزي فرهنگي تا زيربناييترين سطوح توليد فرهنگي بر پايه توسعه تكنولوژي صورت ميگيرد و به عبارتي، توسعه تكنولوژي حاكم بر سفارشات توليدات فرهنگي است، يعني صاحبان سرمايه هستند كه جهتگيري سفارشات فرهنگي جامعه را تعيين ميكنند و اصناف مختلف در راستاي تأمين آن سفارشات اقدام مينمايند و مردم نيز تنها در بعد مصرف آن آزادند. البته قدرت مصرف نيز متناسب با كيفيت نظام توزيع ثروت جامعه انجام ميپذيرد.
.............
ديپلماسي فرهنگي
به طور معمول در زمان جنگ يا هنگامي كه ملتها درگير تقابلهاي قدرت هستند، شاهد نگاه تحقير آميز سياسي به فرهنگ و ديپلماسي فرهنگي هستيم. ماموران فرهنگي در بخشهاي مربوط به امور خارجي و يا وابستگان فرهنگي در سفارتخانه ها از محبوبيت كمتري برخورداند. بودجه هاي روابط فرهنگي در رقابت با هزينه هاي مربوط به كوششهاي ديپلماتيك يا استراتژي اولين ضربه ها را دريافت مي كنند و يك مذاكره كننده سرسخت سياسي و يا متخصص مصمم امورنظامي، ديپلماسي فرهنگي را دوره مداومي از كنسرتهاي موسيقي و جلسات چاي بعد از ظهر مي داند كه ارتباط چنداني به عصاره روابط بين المللي ندارد.
................
ابزارها و روشهاي ديپلماسي فرهنگي
جستجو براي يافتن ابزار و روشهاي اعمال ديپلماسي فرهنگي، ما را به فرهنگ و سنن ملتها باز مي گرداند. زير بناهاي نهادهاي سياست فرهنگي، مفاهيم و تعهداتي است كه ملتها براي خويستن در مقابل جهان قابل شده اند.
................
شاخص های انتخاب مدیران فرهنگی در ایران
الف) شاخص های عمومی:
1.آگاه به امور فرهنگی
...............................
مبانی نظری سیاست فرهنگی، برنامه ریزی فرهنگی، دیپلماسی فرهنگی دارای 66 صفحه و با فرمت ورد و قابل ویرایش می باشد.